سوینسوین، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

سوین ثمره عشق ما

دوباره شدیم زائر امام رئوف

سلام عسل خانم شیطون . میخوام بدون مقدمه برم سر اصل مطلب . یک شب رفتیم شام بیرون باخاله زهره و عموسعید وهلیا تصمیم گرفتیم بریم مشهد با قطار . نمیدونم چرا هممون این تصمیمو گرفتیمو خیلی خوشحال و خندون بساط سفرو چیدیم (غافل از دوتا وروجک کوچولویی که قرابود تامیتونن اتیش بسوزنن). روز موعود فرارسید از صبح من وزهره باهم حرف زدیم  زهره:شیاف استامینوفن داری  من:بله  زهره :بردار  من:باشه  من: شام و چیکارکنیم  زهره: من ردیفش میکنم  . . . .خلاصه تادقیقه اخرداستیم اثاث و سیله جمع میکردیم  خاله اینااومدن دنبالمون و بایک ماشین که چمدونامون توش جانشد و محبورشدیم رو پانگه داریم رفتیم راه ا...
21 مهر 1394
1